جدول جو
جدول جو

معنی مه نقاب - جستجوی لغت در جدول جو

مه نقاب
(مَهْ نِ)
که از ماه نقاب دارد. خوبروی. زیباچهره:
عالمی بس دیورای است ارنه من
نام حور مه نقابش کردمی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مه لقا
تصویر مه لقا
(دخترانه)
مه (فارسی) + لقا (عربی) آنکه چهره و صورتی زیبا چون ماه دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
(مُ / مِ نِ)
زنی که روی خود را از نقاب سیاه پوشانیده باشد. (ناظم الاطباء) ، مشک فشان. از اسمای معشوق است. (آنندراج) :
نماز شام که در شب نقاب بست بمشک
رسید نزد من آن ماه روی مشک نقاب.
امیر معزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هََ نِ)
در یک پرده بودن. همنشینی:
چه فرمایی ؟ دلی با این خرابی
کنم با اژدهایی هم نقابی ؟
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَهْ لِ)
ماهرو. (آنندراج). ماهروی. مه طلعت. ماه لقا. کنایه از زیباروی است:
آمد از او در وجود، کودک فرخنده ای
سروقد و گلعذار مهررخ و مه لقا.
هاتف (دیوان ص 108).
، نامی از نامهای زنان
لغت نامه دهخدا
(مِ پِ)
دهی از دهستان بالاخواف است که در بخش خواف شهرستان تربت حیدریه واقع است و 383 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
نی و لوله. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
ماه لقا: آمد از و در وجود کودک فرخنده ای سرو قد گلعذار مهر رخ و مه لقا. (هاتف اصفهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
آشکار، در معرض دید، بدون نقاب
دیکشنری اردو به فارسی